امید کلمه زیبایی است. حتی وقتی این کلمه را از جایی میشنویم یا در جایی میخوانیم هم حس مثبتی به ما میدهد. اگرچه برخی از کتابها و برخی از افراد به اشتباه و با عرضه کردن مطالب غیر علمی و ارائه یک تصویر کاذب و دروغین از مسائلی مثل امید، بعضی از مردم را نسبت به اینگونه صحبتها دلزده نمودهاند اما؛ واضح است که کلمهای مثل امید باید جایش در قلب ما باشد و هیچگاه تکراری یا کلیشهای نخواهد شد.
در کلاسهایی که موسسه خیریه سمر در طول این سالها برای فرزندانش برگزار کرده، همیشه بر روی اهمیت امید تاکید شده است. نمیشود هدفی را دنبال کرد ولی امید به موفقیت را نداشت. نمیتوان به دنبال سلامتی، سعادت و خوشبختی بود ولی امید به سلامت بودن، امید به خوشبخت و سعادتمند بودن را در قلب جای نداد و به آن باور نداشت.
سمر از شما مهراندیش عزیز دعوت میکند تا با ادامه مطالعه مقاله حاضر، به نگاه تازهتری نسبت به این مفهوم دست پیدا کنید. با ما همراه باشید.
چرا گاهی ناامید میشویم؟
اول از همه، بگذارید این را بدون تعارف بگوییم که هر آدمی که در یک مسیر باشد و برای رسیدن به یک هدف تلاش نماید، احتمالا بارها و بارها به صورت مقطعی دچار ناامیدی میگردد. به هر حال نباید فراموش کنیم که ما انسان هستیم و مثلا ربات نیستیم که بر اساس یک برنامه از پیش تعیین شده زندگی کنیم، بنابراین طبیعی است که گاهی از مسیر اصلی منحرف شویم.
گاهی پیش میآید که با شنیدن یک جمله از یک فرد احساس دلزدگی از اهدافمان به ما دست میدهد، با تماشای یک عکس، یک فیلم یا یک تصویر از زندگی دچار چنین حسی میشویم. از همه مهمتر، انگار بعضی وقتها فراموش میکنیم که قرار نیست در طول مسیرمان به هر اندازه که تلاش میکنیم به نتیجه برسیم و چون بیشتر اوقات به اندازه تلاشمان دستاورد نداریم، احساس ناامیدی ما را کمی دربر میگیرد.
اما افراد از نظر واکنش نشان دادن به این اتفاق به دو دسته تقسیم میشوند:
دسته اول، کسانی هستند که هر بار احساس میکنند برای رسیدن به یک هدف حسابی انگیزه گرفتهاند و سرشار از شوق رسیدن به آرزوهایشان هستند شروع میکنند به برنامه ریزی، هدف گذاری و تلاش زیاد. اما وقتی که یک بار یا چند بار به موانعی برخورد میکنند، کم کم از مسیر و از برنامهشان منحرف شده و بعد از مدتی انگار نه انگار که او زمانی قصد داشته به هدف مطلوبش دست یابد. یک دوست (احتمالا یک دوست نامناسب) از او میپرسد که چرا خودت را زحمت میدهد؟ ما انسانها هرقدر که برایمان تعیین شده باشد بدست خواهیم آورد و تلاش برای سعادتی بیشتر از مقدار کنونی، اشتباه است و خودمان را خسته میکنیم. اگر دچار یک بیماری شدهایم، این تقدیر ما بوده و اگر قرار باشد خوب شویم به سلامتی دست خواهیم یافت و دیگر تلاش کردن، ورزش کردن، تقویت روحی و جسمی خودمان اضافه کاری است. چنین افرادی وقتی با این سوالات مواجه میشوند انگار که فراموش میکنند چرا تصمیم به تغییر شرایط فعلی گرفتهاند و در مقابل انرژی منفی و احساس شکست خودشان را تسلیم مینمایند.
اما دسته دوم، افرادی هستند که وقت خودشان را برای بحث کردن بر سر چنین موضوعاتی تلف نمیکنند. آنها زمان مناسبی را میگذارند برای تعیین هدف و برنامهریزی منطقی و صحیح و زمانی که این گام را برداشتند، نه حرف دیگران و نه موانع موجود در مسیر زندگی نمیتواند کوچکترین تغییر منفی در آنها ایجاد کند. اینها میدانند دقیقا به دنبال چه چیزی هستند، برای رسیدن به آن چیز چه کارهایی لازم است انجام بدهند، در طول این مسیر با چه افرادی بهتر است در ارتباط باشند و از چه کسانی دوری نمایند و ...
پس تفاوت بین امید داشتن و ناامید بودن، همین مسائل است. اگر هدف ما، چیزهای با ارزش و متعالی مثل: کسب سلامتی، حفظ سلامتی، گرفتن دست دیگران، خوشبخت کردن اعضای خانواده و نزدیکان و عزیزان، خوشبخت کردن خودمان برای داشتن یک زندگی زیبا و داشتن توانایی برای گرفتن دست دیگران و ... باشد دیگر شکی نیست که این موارد ارزش بیشترین تلاشها را دارند. چنین اهدافی به قدری ما را متحول میکنند که حتی حاضر میشویم از دور همیهای شبانه با دوستان و خانواده، از تفریحهای سطحی و لذتهای زودگذر روزانه، از خوشیهای موقتی و کارهایی از این دست بگذریم و برای هدفمان یک سره تلاش و کوشش کنیم و بر خستگی خودمان غلبه نماییم.
پس، نتیجه این شد که ناامیدی در جاده زندگی و در راه رسیدن به آرزوها امری طبیعی است و اگر هیچوقت دچار چنین حسی نشویم، ممکن است یک جای کار بلنگد. شاید خواسته ما آنقدر کوچک است که اصلا مانع خاصی را بر سر راه ما ایجاد نمیکند و همه اطرافیان هم ما را تایید میکنند و در نتیجه شاید هیچ وقت هم دچار ناامیدی نشویم. اما این امیدی کاذب است.
نباید فراموش کنیم که هربار حس ناامیدی به ما میرسد، باید مطمئن شویم که به قدری هدف ما بزرگ و با ارزش و البته، سخت بوده است که موانع زیادی در پیش داریم و دچار شدن به ناامیدی به صورت موقت و در بعضی از اوقات مسالهای قابل قبول است. اتفاقا، یکی از زیباییهای زندگی هر انسانی همین لحظاتی است که موقتا تصور میکند شاید توان رسیدن به آرزوهای خودش را ندارد و شاید اصلا برای این کار ساخته نشده است؛ ولی خیلی زود به خودش میآید و شیطان را لعنت میکند. در چنین لحظاتی، دیدن یک تصویر ساده اما دلنشین، گوش سپردن به یک موسیقی خوب، حرف زدن با یک انسان مثبت اندیش و دلسوز و از همه مهمتر، فکر کردن به زندگی در خلوت ممکن است نه تنها ناامیدی را از قلب ما بیرون کند، بلکه حتی ما را از قبل هم قویتر سازد. اتفاقا همین قویتر شدنهاست که ما را برای ادامه دادن به کارهایمان و مقابله و مواجهه با موانع سخت، مصممتر و با انگیزهتر و شکست ناپذیرتر میسازد.
امیدوار ساختن دیگران، چرا و چگونه؟
بسیاری از افراد با این مورد برخورد داشتهاند و دارند که پس از کسب مقداری موفقیت و تجربه کردن میزان خاصی از حس خوب، تصمیم میگیرند که به دیگران و به اطرافیانشان هم تلنگری بزنند و آنها را مثل خودشان به هوش بیاورند.
این کار، یکی از زیباترین کارهایی است که هر انسانی میتواند در قبال انسانهای دیگر بکند. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم که امیدوار ساختن دیگران، یک کار الهی است و با انجام دادنش هم بنده خدا را شاد و امیدوار میکنیم و هم خداوند مهربان را از خودمان راضی و خشنود میسازیم.
برای مثال، حتما در اطراف خود دیدهاید که وقتی یک نفر که مدتها در دام اعتیاد بوده و حتی بخشی از زندگی و جوانی خودش را هم به خاطر مصرف مواد مخدر از دست داده، وقتی موفق میشود که مصرف آن را ترک کند کم کم به این سمت سوق پیدا میکند که برود و دست دیگران را هم بگیرد. چنین کسانی میروند و با افراد معتادی که غرق در ناامیدی و تباهی هستند حرف میزنند، آنها را یاری مینمایند تا برخیزند و تصمیم به ترک بگیرند. اگر با آنها صحبت کنیم، بی شک این را به ما خواهند گفت که خیلی احساس خوب و زیبایی نسبت به خودشان، نسبت به خدای خودشان و نسبت به زندگی دارند. چون هم خود امیدوار هستند و هم امید را به قلبهای دیگران هدیه میدهند.
حال، مثالی را میزنیم که برای مجموعه سمر و برای شما مهراندیشان گرامی بسیار ملموستر است. سمر تابحال بیش از 8 هزار و 600 نفر از بیماران مبتلا به سرطان را از سراسر کشور پذیرش کرده است. بسیاری از آنها، در بدو ورود به موسسه زنان و مردان کاملا ناامیدی بودند که حتی در بعضی موارد از بازیابی سلامتشان هم قطع امید کرده بودند. اما وقتی همان افراد، وارد خانه امید سمر میشدند، رفتار و برخورد پرسنل خیریه سمر را میدیدند که مثل خانوادهای صمیمی و بی نظیر با فرزندان سمر رفتار میکردند، زمانی که متوجه میشدند در همین کشور و در تک تک شهرها مهراندیشانی هستند که قلبشان برای سلامت همان بیماران میتپد، گویی جان تازهای میگرفتند. همان امیدی که در قدم اول و در خانه امید به قلبهایشان روانه میشد، گام اولی بود برای طی مسیر سخت اما لذت بخش رسیدن به سلامتی.
شما مهراندیشان بزرگوار تاکنون در امیدوار ساختن و کسب سلامتی افراد زیادی سهیم بودهاید. چه دعاها که الان پشت سر شما و خانوادهتان است و چه لبها که برایتان آرزوهای بزرگ کردهاند. واقعا که خوش به سعادت شما عزیزان که هم خودتان به بهتر کردن اوضاع امید دارید و هم قلبهای بسیاری را پر از نور و روشنایی نمودهاید.
موسسه خیریه سمر، درعین حال که به احترام روح بزرگ شما تعظیم میکند در برابرتان، از شما دعوت مینماید که به حمایتهای خود از فرزندان سمر ادامه دهید. اگر هم تابحال عضو خانواده سمر نبودهاید اما مهراندیشیتان شما را سوق داده تا عضوی از خانه امید سمر باشید، میتوانید با اهدا کردن حمایتهای مالی خود به این موسسه ما را یاری کنید تا بهتر بتوانیم به فرزندان عزیز سمر خدمت رسانی کنیم.
اگر با نحوه خدمت رسانی موسسه سمر به فرزندانش که همان افراد مبتلا به سرطان هستند آشنا نیستید، از شما دعوت میکنیم تا وارد لینک «خدمات جامع کیفی سمر» شده و با صرف اندکی وقت به صورت کامل با شکل خدمترسانیهای ما به فرزندانمان آشنا شوید.
در صورتی که تمایل دارید به صورت غیرحضوری حمایتهایتان را اهدا کنید، میتوانید بر روی پرداخت اینترنتی کلیک کرده و با دنبال کردن دستورالعملهای ساده، پرداخت اینترنتی خود را کامل کنید.
سمر آرزومند موفقیت، سعادت و سلامتی شما مهراندیشان است.
راههای اهدای هدایای نقدی به موسسه خیریه سمر
۱. پرداخت آنلاین از طریق سایت سمر با کلیک کردن بر روی پرداخت اینترنتی سایت
۲. شماره حساب: 3338100100760361
۳. شماره کارت: 5022291900015429
۴. پرداخت با شمارهگیری کد: #900*4*733*